اي ز صولت لا فتي الا علي در شأن تو
ميبرد شمر از سرم معجر ، فکيف تصبحون
آل بو سفيان به عزت، في بيوت آمنين ...
آل ما دور از وطن، يا ليت قوم يعلمون
انعم الله علينا برسول مدني ...
( خداوند به واسطه رسولي مدني بر ما نعمت روا داشته )
هو جدّي، و ابي و واسط الکون عليّ
( که آن پيغمبر جد من است. و علي پدر من واسطه وجود جهانیان است )
خيرة الله من الخلق أبي؛ (پدرم علي بهترين خلق خداوند...)
بعد جدي، فأنا ابن الخيرتين
(... پس از پيغمبر است. و من فرزند آن دو برگزيده هستم)
فضة قد خلصت من ذهب
( من نقرهاي هستم که از طلا بيرون آمده است )
فأنا الفضه و ابن الذهبين
( پس من نقرهام و فرزند دو طلاحضرت رسول اکرم و امام علي عليهمالسلام)
ذهب ٌمن ذهب ٍ في ذهب ٍ ؛ ( طلايي از طلا و در طلا )
و لجينٌ في لجين ٍ في لجين ٍ ؛ ( و نقرهاي در نقره اندر نقره )
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
لم يا قوم تريدون ببغي و فساد
( اي قوم چرا خواستار بغي و فساد هستيد؟ )
لم تسعون بقتلي بلجاج و عناد
( و چرا از روي اصرار و دشمني سعي در قتل من داريد؟ )
لیس والله سوانا خلف بعد النبی(ص)
( قسم به خداوند که غیر از ما کسي جانشين پس از پيغمبر(ص) نيست )
فرض الله علی طاعتنا کل عباد
( و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده )
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین