شور این چشمهای بارانی
بین هر شعر و هر غزل پیداست
گریه باید تو را عوض بکند
حاصل عمل در گریه پیداست
چشم نوکر به آقاشه
نبردی مارو کربلا باشه
لذت کربلات آقا
به بوی سیب سحرهاشه
کربلا جاری است در دوران
کربلا رفتن است ماندن نه
کربلا یک حادثهست در تاریخ
کربلا دیدن است خواندن نه