یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین

در کربلا شکسته شده حرمت حسین

شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما

خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین

 

بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب

یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب

 

یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد

چون گوسفند سر ز تن او بریده شد

یابن الشبیب پیکر جد غریب ما

در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد

 

یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند

در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند

 

یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت

یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت

از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند

یک جای سالمی به تمام بدن نداشت

 

یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیدهای؟

جای سم ستور به یک سینه دیدهای؟

 

یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن

این حرف را به پیش کسی بازگو مکن

ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت

ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن

 

یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر

رگها وگوشتهای گلو را برید شمر



مطالب مرتبط

بقیع و باید مثل عرش کنن
بقیع و باید مثل عرش کنن

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده

پنج شنبه, 02 تیر 1401

پخش
حسن مولا
حسن مولا

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش