هرچند فاتح همه ی جنگها شدم
 خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم
 
 ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ
 زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم
 
 همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم
 آزرده از نگاه بد اشنا شدم
 
 خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین
 افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم
 
 پایبن نیزه ی تو به من پشت پا زدند
 دست خودم نبود که از تو جدا شدم...



مطالب مرتبط